نجواهای شبانه

Saturday, June 6, 2009

حدود 2-3 سال پیش بود که فکر و خیالاتم راجع به کار کردن و پس¬انداز و غیره شروع شد. اون موقع فکر میکردم میتونم با شغلی که پیدا میکنم، پول مناسبی جمع کنم و آرزوی همیشگیمو که بودن توی جام جهانی فوتباله، برآورده کنم. حالا بماند که با این مدل کار کردن و پول در آوردن، من عمرا تا سال دیگه نمی¬تونستم همچین پس اندازی داشته باشم، اما همین کورسوی امیدی که باقی مونده بود رو هم تیم ملی عزیزمون امروز به باد داد. هرچند ممکنه تو این شرایط بلبشوی انتخابات سرکاری، خیلی سر و صدای فوتبالی راه نیفته، اما من با اینکه کاملا از این مساوی متاسفم، احساس می¬کنم که خیلی هم بد نشد. من فکر می¬کنم آفتی که ممکنه به چشم بعضیا خیلی هم شیرین و لذت بخش باشه، همین نتیجه گیری های شانسکی و بدون برنامه است، که توی جنبه های مختلف و حالا مثلا توی فوتبال ما گاهی به وجود میاد.

کمی فکر کنیم به همه¬ی اتفاقات عجیب و غریبی که در این چند ساله گریبانگیر تیم ملی ما شد؛ مصالح سیاسی عده-ای باعث شد فوتبال ما تا مرحله تعلیق و –مدتی- نداشتن فدراسیون هم پیش برود. پس از آن در یک انتخابات کاملا بودار و مضحک که صدای خیلی ها –از جمله نامزدهای حذف شده- را هم در آورد، یک موجود شنگول گوش به فرمان شد رئیس فدراسیون فوتبال ما. پس از انتخاب رئیس فدراسیون، یک دور شمسی قمری بین کلیه مربیان در قید حیات در دنیای فوتبال تا مدت¬ها وقت پر ارزشی را که می¬توانست صرف آماده سازی تیم ملی شود، ازما گرفت، تا در نهایت علی دایی، منفورترین بازیکن چند سال اخیر تیم ملی ایران، بدون داشتن هیچ مدرک مربیگری و یا دیدن دوره آموزشی معتبر، در میان بهت و حیرت همه، به طور کاملا فرمایشی، و با تکیه بر مناسبات و لابی¬های مربوطه –با استناد به صحبت¬های خودش- ، به عنوان سر مربی تیم ملی ایران انتخاب شود؛ برای مربی¬گری - و کسب تجربه- در مهم¬ترین مسابقاتی که تیم ملی ما در آن شرکت می¬کند؛ مسابقات انتخابی جام جهانی.
مدت¬ها بلاتکلیفی و نگرانی از دست دادن وقت گرانبها، باعث شد که همه، این دهن کجی آشکار به شعور و سلیقه ملت را فراموش کرده، به همین موجود بی¬خاصیت قناعت کنند، که کاچی به از هیچی. تنها بعد از به دست آمدن نتایج نامناسب، و مشاهده برخوردهای نامناسب¬تر از علی دایی، -باز هم با مداخله افراد سیاسی- مسئولان تصمیم گرفتند علی دایی را عزل کنند، تا به این ترتیب روی اشتباهات خود سرپوش گذاشته، طبق معمول سال¬های اخیر پشت سر مربی معزول سنگر بگیرند. اگرچه که فرصت¬های مناسب از دست رفته بود و شکست خرد کننده و تحقیر آمیز در مقابل عربستان در ورزشگاه آزادی، به هیچ طریقی قابل جبران نبود، باز هم مردم از این تغییر به سمت بهتر شدن استقبال کردند و همه امیدوار بودند سرمربی محبوب و موفق سال قبل بتواند در این فرصت ناچیز کار خارق¬العاده¬ای انجام داده و تیمی را که از امارات - تیم انتهای جدول گروه- فقط با یک امتیاز برگشته، تبدیل به تیمی کند که دو صدرنشین گروه را شکست داده و به جام جهانی صعود کند.

هرچند من هم مثل همه مردم ایران دلخوش به این معجزه و امیدوار به کارآیی قطبی بودم، اما فکر کنید که اگر این اتفاق می¬افتاد، آیا امکان داشت کسی از رئیس سازمان تربیت بدنی توضیحی بخواهد؟ به خاطر دیدارهای تدارکاتی بی¬ارزش و بی¬اثر، به خاطر از دست دادن وقت در هنگام انتخاب سرمربی، به خاطر انتخاب سرمربی ناکارآمد، بی¬تجربه، بد اخلاق و فرمایشی، و به خاطر این همه ناکامی فوتبال در همین یک سال گذشته، که اگر ایرادش تنها از سرمربی و بازیکن بود، محدود می¬شد به یک تیم یا چند روز یا چند مسابقه. افتضاح سراسری و هماهنگ چهار تیم باشگاهی و تیم ملی ما در زمانی کمتر از یک سال، نشان¬دهنده وجود مشکل ریشه¬ای و مدیریتی در سطوح بالای ورزش ماست، که دیگر حقیقتا انکار آن دشوار شده است.

خلاصه اینکه اگر تیم ملی ما با تمام این شرایط نامساعد، با این همه بی¬برنامگی و بی مسئولیتی، بی امکاناتی و نبود بازی¬های تدارکاتی مناسب، دخالت دادن سلیقه شخصی، و ترجیح منافع عده¬ای خاص برمنافع ملی، می¬توانست به جام جهانی صعود کند، تمام مقصران پشت این پیروزی پنهان شده، بر طبل شعف می کوفتند، و حافظه انتقادی ما هم که بسیار کوتاه مدت است، به سرعت پاک می¬شد. نه اینکه نگارنده امیدوار به بازخواست از ریاست سازمان تربیت بدنی یا فدراسیون فوتبال باشد، که هیچ¬گاه چنین مثبت¬نگر و خوش¬بین نبوده است، اما ناکامی تیم ملی اگر فقط درسی شود برای آینده، که « نابرده رنج، گنج میسر نمی¬شود»، و مانع فخرفروشی بی¬کفایتان، که « یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود»، نفعش از جام جهانی کمتر نیست

1 Comments:

  • At June 8, 2009 at 10:21 AM , Anonymous Anonymous said...

    اول اینکه قلمت خیلی رونه ، مرسی. پیداس مایه داری . بعدشم خوش به حالت که دل خجسته ای داری . منافع ملی کیلو چند؟

    بجای هورا کشیدن برو تو بازی وگرنه از قطار جا میمونی :))

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home